• وبلاگ : روزانه ها
  • يادداشت : يا کريمٌ يا رب...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 1 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    آتش عشق است کاندر مي فتاد جوشش عشق است کاندر مي فتاد

    ني حديث راه پرخون مي کند قصه هاي عشق مجنون مي کند

    ني حريف هرکه ازياري بريد پرده هايش پرده هاي ما دريد

    هرکه را جامه زعشقي چاک شد اوزحرص و جمله عيبي پاک شد

    شادباش اي عشق خوش سوداي ما اي طبيب جمله علت هاي ما

    جسم خاک ازعشق برافلاک شد کوه در رقص آمدو چالک شد

    چون نباشد عشق را پرواي او او چو مرغي ماند بي پر واي او

    عشق زنده در روان ودر بصر هر دلي باشد زغنچه تازه تر

    در نگنجد عشق در گفت وشنيد عشق درياييست قعرش ناپديد

    محرم اين هوش جز بي هوش نيست مر زبان را مشتري جز گوش نيست

    (عرفه روزيست که بايد اول به معناي نام روزش فکرکرد...)

    ادعيني...

    پاسخ

    آينه ات داني چرا غماز نيست؟/زآنکه زنگار از رخش ممتاز نيست شما دعا بفرماييد محتاج دعاييم